سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند ـ تبارک و تعالی ـ به دانیال وحی کرد :«دشمن ترین بندگانم نزد من، نادانی است که حقّ عالمان را سَبُک می شمارد و از پیروی آنان، تن می زند» . [امام سجّاد علیه السلام]


ارسال شده توسط امید در 87/3/6:: 7:57 عصر

یکی از دوستان پرسید که کدام قسمت از سفرت بیش از دیگر قسمت ها بیش از دیگر قسمت ها به دلت چسبید. هر چند که این دل نیست بلکه یک گِل بی ارزش هست که نمی توان در وصف بی اعتباریش سخن گفت. اما فکر می کنم همین گل بی ارزش آن موقع که چشمانم به خانه خدا افتاد دیگر نمی شد نگهش داشت. شروع به لرزیدن کرد. طوری که حتی پاهایم نیز توان ایستادن نداشت. هیچ وقت آن لحظات را یاد نمی برم. منی که آن قدر از او دورم، چندان به او نزدیک شده بودم که ستون های بدنم به لرزه افتاده بود. اعضای بدنم توان و طاقت این دیدار را نداشت. نمی شد بفهمی که آیا ستون های این بنا حیرتزا کجا استوار شده است.  روی زمین یا جای دیگر. توان توصیف ندارم اما می دانم چیزی است که با هیچیک از چیزهایی که دیده بودم قابل مقایسه نبود. شاید بتوان تنها واژه ای را در باره اش به استعاره گرفت واژه عشق است. عشق به تنها هستی عالم وجود. عشق به تمام خوبی ها و تمام نعماتی که به من و امثال من بدون حساب داده بود. بگذریم خودم هم نمی دانم چه می گویم.


کلمات کلیدی :